بگو ای دل در این فردا چه داری؟
چه میخواهی در این صحرا بکاری،
چه فرقی داشت با امروز، دیروز
که یک عمر است فردا میشماری
روزهاتان نوروز
خوب هاتان همه جمع
و بدیهاتان کم
لحظه هاتان همه سرشار امید
شادمانی همه جا گسترده
باغ نفرت نابود
و محبت آباد
عشق از کوچه و برزن جاری
زندگانی خوشبو
مثل یک برکه زلال
و به اندازهء دنیا شیرین
همه جا خوشبختی
همه جا کوچهء عشق
))محمدتقی خانی" آرام "((