-
اطاق تنهائی
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 15:55
اینجا اطاق تنهائی های من صدای مرا از کنج سکوتم میشنوی سکوتی که گاه گاه با ملودی رفتنت همراه میشود چجم نبودنت فضای اطاق را پر کرده من غرق در خاطرات گذشته ساعتها میگذرد به خودم می آیم من ماندام من ما گیتاری جا سیگاری ای پر از ته مانده خاطراتت
-
من تو فکرشو...
جمعه 18 اسفندماه سال 1391 14:29
اونکه به یادش من زیر بارون پیاده شب قدم می زنم اما نیست عین خیالشم من تو فکرشو اون بی استرس می خوابه شب
-
!!
پنجشنبه 9 آذرماه سال 1391 13:19
. . . . . . .!
-
عشق
جمعه 23 دیماه سال 1390 14:05
من آدم عشقم، نفسم عشق، سرم عشق با تو بپرم چندی اگر، بال و پرم! عشق من آمدهام طی کنم این چند نفس را در راه هواخواهی تو، راهبرم! عشق
-
زرتشت
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 18:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد. زرتشت
-
...
دوشنبه 20 تیرماه سال 1390 12:27
چقدر دلم تنهایی می خواد . . . ! ! !
-
چند لحظه...
سهشنبه 14 تیرماه سال 1390 16:22
درود ... ... ببخشید چند لحظه ...!!! از کجا شروع کنم ...! نبودم ... دلم تنگ شده بود ... واسه ، این کوچه ... بیشتر از همه واسه ، همه هم کوچه ای ها ... امیدوارم خوب باشین
-
فردا!!
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 12:19
بگو ای دل در این فردا چه داری؟ چه میخواهی در این صحرا بکاری، چه فرقی داشت با امروز، دیروز که یک عمر است فردا میشماری
-
نوروز
یکشنبه 7 فروردینماه سال 1390 15:45
روزهاتان نوروز خوب هاتان همه جمع و بدیهاتان کم لحظه هاتان همه سرشار امید شادمانی همه جا گسترده باغ نفرت نابود و محبت آباد عشق از کوچه و برزن جاری زندگانی خوشبو مثل یک برکه زلال و به اندازهء دنیا شیرین همه جا خوشبختی همه جا کوچهء عشق )) محمدتقی خانی" آرام " ((
-
نوروز
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 21:03
امروز جمال تو بر دیده مبارک باد بر ما هوس تازه پیچیده مبارک باد گل ها چون میان بندد بر جمله جهان خندد ای پرگل و صد چون گل خندیده مبارک باد خوبان چو رخت دیده افتاده و لغزیده دل بر در این خانه لغزیده مبارک باد نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم نوروز و چنین باران باریده مبارک باد بی گفت زبان تو بی حرف و بیان تو از باطن تو...
-
کوچه
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 11:22
کوچه خوشبختی جای دوری نیست یک جایی همین گوشه کنارهاست تو کوچه پشتی حیاط بغلی میان باغچه زیر بوته های خوشبوی نرگس شاید هم همین جا،کنار دست تو کافی است کمی سرک بکشی
-
مجبور
جمعه 6 اسفندماه سال 1389 18:13
نم یتوانی هیچ کس را "مجبور" به انجام کاری کنی "مجبور" به داشتن حسی. د ر نهایت به جایی میرسی که میفهمی هرکس دلیل خودش را دارد و فقط میتوانی امیدوار باشی تا دلیل کسی شوی و دلیل کسی بمانی ! !
-
لبخند بزن
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 12:50
لبخند بزن بدون انتظار پاسخی از دنیا و بدان روزی آنقدر شرمنده می شود که بجای پاسخ لبخندهایت با تمام ساز هایت میرقصد ((چارلی چاپلین))
-
کوچه دلتنگی
دوشنبه 11 بهمنماه سال 1389 22:15
درود به دوستهای خوبه کوچه دلتنگی خوبین؟ بسیار خسته شدم! آخه در سفر امتحانات بودم! سرانجام 7/11 تموم شد! حالا دوباره اومدم... چقدر دلم واسه این کوچه و ساکنینش تنگ شده حالتون چطوره؟ روزگارخوبه؟ راه میاد باهاتون؟ ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- ---- به این باور رسیده ام که همه شکست ها و ناکامی های گذشته ام پایه...
-
دکتر علی شریعتی
جمعه 3 دیماه سال 1389 20:37
شگفتا!! وقتی که بود نمی دیدم، وقتی می خواند نمی شنیدم... وقتی دیدم که نبود... وقتی شنیدم که نخواند...! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال ، در برابرت ، می جوشد و می خواند و می نالد ، تشنه آتش باشی و نه آب ، و چشمه که خشکید ، چشمه که از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت ، و آتش، کویر را تافت و در...
-
سکوت
دوشنبه 22 آذرماه سال 1389 18:19
سکوت زیباست. سکوت سرشار از احساساته باید درکش کنی تا ببینی چقدر زیباست چه حرفهایی در سکوت نهفته است. در واقع سکوت سرشار از حرفهای نگفتس وخاطرات ننوشته اینو قبول داری یا نه؟ من سکوت رو دوست دارم. ﺷﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯽ وﻗﺘﺎ ﺳﮑﻮﺗﻢ آزار دهنده باشه زیباترین خاطراتم سرشار از سکوته... من میتونم با سکوت تو خلاء زندگی کنم. زیباترین لحظاتم...
-
خیلی سخته...
جمعه 12 آذرماه سال 1389 10:09
خیلی سخته... خیلی سخته وقتی همه کنارت باشند و باز احساس تنهایی کنی وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت با خبر نباشه وقتی لبخند می زنی و توی دل گریانی وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی داند وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمد وقتی فریاد می زنی و کسی صدایت را نمی شنود وقتی تمام درها به رویت بسته است... خیلی سخته...
-
اون روزی ﮐه رﻓﺘﯽ
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 20:01
اون روزی ﮐﮫ رﻓﺘﻲ، دﯾﮕﮫ ﻧﻔﺴﮫ ﻧﻤﻮﻧﺪه ﺑﻮد ﮐﮫ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎد. اﻧﮕﺎر ﻧﻔﺴﻢ ﻣﺜﻞ ﺧﻮدم ﺧﺸﮏ ﺷﺪه ﺑﻮد. داﺷﺘﻢ ﺧﻔﮫ ﻣﯽ ﺷﺪم اﻣﺎ اﺻﺮاری ﺑﺮای ﺑﺎﻻ اوﻣﺪﻧﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻢ . . ﻣﯿﺬارم ھﺮ ﺟﻮری ﮐﮫ راﺣﺘﮫ ﺑﺎﺷﮫ. ھﻤﻮن ﻃﻮری ﮐﮫ ﮔﺬاﺷﺘﻢﺗﻮ راﺣﺖ ﺑﺎﺷﯽ . . .
-
عید غدیر خم مبارک
چهارشنبه 3 آذرماه سال 1389 12:20
عید تون مبارک
-
نظر سنجی
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 11:00
درود به دوستهای خوب کوچه دلتنگی حالتون خوبه ؟ دوستان یه سوال دارم . . .! یا یه نظر سنجی . . . ! به نظر شما زندگی چه رنگیه ؟ این سوال رو از خیلی ها پرسیدم نظرها ی مختلفی داشتن. نظر شما چیه؟ فکر می کنید زندگی چه رنگیه؟ غمم غم بی و همراز دلم غم غمم همصحبت و همراز و همدم غمت مهله که مو تنها نشینم مریزا بارک الله مرحبا غم...
-
خدایا !
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 18:04
سلام همیشه به خودم میگم خدااااا چرا؟ چرا عشقها اینطوره ؟ چرا باید اینطوری بشه ؟ خدا چرا؟ تو که آخرشو میدونی چرا چرا جولوشو نمی گیری خداااااااااااااااااا؟ چرا میزاری آدما عاشق بشن! که بعدعشقشون بره ؟ تا دیگه دنیا واسشون ..... ! تا دیگه هیچ امیدی به زندگی نداشته باشن ! خدا چرا؟ ... ... ... خدا چرا؟ دارم میمیرم اینجوری...
-
آخه چرا...؟!
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 11:44
آﺧﮫ ﭘﺲ ﭼﺮا؟ . . . ﺑﮭﻢ ﻣﯿﮕﯽ: " ﻋﺰﯾﺰم ﺑﺎور ﮐﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﮫﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﺑﻮد." آﺧﮫ ﭼﮫ ﺟﻮری ﺑﺎور ﮐﻨﻢ؟ . . . ﻋﻘﺐ ﻋﻘﺐ ازم دور ﻣﯿﺸﯽ و ﺳﺮت رو ﻣﯽ اﻧﺪازی ﭘﺎﯾﯿﻦ. ﭼﻮن دﯾﮕﮫ ﻃﺎﻗﺖ ﺳﻨﮕﯿﻨﯿﮫ ﻧﮕﺎھﻤﻮ ﻧﺪاری. اﻣﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮ ﺗﺎ اﺑﺪ ﺑﺮام ﮔﺬاﺷﺘﯽ. ﺑﮫﺟﺎی اون ﻗﻠﺐ ﻗﺮﻣﺰ و ﭘﺮ از ﻋﺸﻘﯽ ﮐﮫ ازم ﮔﺮﻓﺘﯽ، ﻓﻘﻂ ھﻤﯿﻨﻮ ﺑﺮام ﮔﺬاﺷﺘﯽ. ﺗﻮ ﻣﯿﺮی. ﺳﻔﺮت ﺑﺨﯿﺮ...
-
عید قربان مبارک
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 10:26
سلام عید قربان رو به همه تبریک می گم امیدوارم همه تو این روز خوشحالو سر حال باشین من...! بازم حالم خوب نیست آخه کسی که تا یه مدت پیش به هربهانه ای واسه هم هدیه میخریدیم حالا حتی حاضر نیست جواب تبریک عید منو بده چه دنیای عجیبیه .. هی ..هی...!
-
ﻣﯽ دوﻧﻢ . .
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 11:44
ﻣﯽ دوﻧﻢ . . ﻣﯽ دوﻧﻢ اون روزی ﻣﯽ رﺳﮫ ﮐﮫ ﺑﺎﯾﺪ از ھﻢﺟﺪا ﺑﺸﯿﻢ. اون روزی ﻣﯽ رﺳﮫ ﮐﮫ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮫ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﮕﻢ دﯾﮕﮫﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﮫ ﯾﺎدت ﺑﺰﻧﮫ. ﻧﻤﯽ دوﻧﻢ اون روز ﭼﯽ ﺑﮭﺖ ﺑﮕﻢ. ﻓﻘﻂ ﻣﯽ دوﻧﻢ اون روز دﯾﺮ ﯾﺎ زود ﻣﯽ رﺳﮫ. روزی ﮐﮫ ﻣﺠﺒﻮر ﻣﯿﺸﯿﻢ ﻗﻠﺒﮭﺎﻣﻮﻧﻮ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ. ﻓﻘﻂ اون ﻟﺤﻈﮫ رو ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﮐﮫ . . . روﺑﺮوی ھﻢ اﯾﺴﺘﺎدﯾﻢ و ﺑﮫ ﭼﺸﻤﺎی ھﻢ ﻧﮕﺎه ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﭼﻮن...
-
زندگی چیست ؟
جمعه 21 آبانماه سال 1389 17:23
زندگی چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میکنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم ؟ اگر مر گ است چرا زندگی می کنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگر عشق نیست چرا عاشقیم ؟ دکتر علی شریعتی
-
دلم گرفته
جمعه 21 آبانماه سال 1389 17:13
سلام حالتون خوبه ؟ من یه دو ماهی هست که خوب نیستم فکر می کردم به همه چی تو دنیا رسیدم ولی ...! چرا دنیا اینطوریه بچه ها...؟ راستی به نظر شما دنیا بده یا آدماش؟ از یکی از دوستا پرسیدم گفت : هر دوش نمی دونم شاید راست می گفت ! خلاصه دلم خیلی گرفته ! خیلی خسته ام بچه ها........